علی ستاری نوشت: سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ سالهای سختی برای کشور بود، در این سالها کشور با چالشهای جدیدی روبرو شد و برخی از مسائل با تعریفهای جدید خودش را بروز داد و همچنین زاویه دید متفاوت نسل جدید به برخی از مفاهیم بیش از پیش عیان شد.
طی دههی گذشته تغییر ذائقه نسل جوان و رویشهای انقلاب به پروژه ویژه جریان نفاق و دشمنان تبدیل شد و تلاش شد مفاهیم اصیل انقلاب اسلامی ایران در جهانبینیِ نسل جدید رو به سویِ جاده خاکی هدایت شود.
یکی از محورهایی که دشمن روی آن کارویژه تعریف کرده بود بحث کارآمدی بود، کارآمدی نظام در تمام ابعاد!
این پمپاژ و القائات مصنوع همه ابعاد نظام را در برگرفت و مجلس نیز از آن قاعده مستثنی نبود، البته دشمن برای پیگیری اهداف خود با یکی از هوشمندترین مجالسِ بعد انقلاب روبرو بود که عنوانِ مجلسِ انقلابی را از آنِ خود کرده بود و توانست با هوشمندیِ تمام که حاصل ترکیبِ پویا و با تجربهی آن بود شرایط سخت کشور را پشت سر بگذارد.
قطع به یقین اگر در شرایط جنگ ترکیبی و برنامه ریزیهای دقیق دشمنان مجلس دهم در راس امور بود نتایج حاصله به سمت و سوی دیگر میرفت چرا اگر به یاد داشته باشید مجلس دهم در برهههایی که کدهای عجیب و غریبی به دشمن داد که دودش به چشم مردم رفت البته این موضوع را هم باید متذکر شد عدهای از کوتولههای سیاسی که هم در مجلس حضور دارند و هم در بخشهای دیگری از کشور برای خودشان مأوا گزیدهاند نیز بعضا همنوای با دشمن با تصمیمگیریهای کوتهفکرانهای که دارند نفتی بر آتش دشمن میشوند و مثالهایی را برای اسکی رفتن روی مخ مردم به دست دشمن میدهند.
این دست افراد با وجود اینکه بعضا عمر سیاسیشان به پایانرسیده است اما هنوز نمیخواهند باور کنند که دیگر جایی در مناصب اجرایی و تصمیمسازیِ کشور ندارند.
امیدوارم در این دوره از انتخابات لیستبندهای سالخورده فهمیده باشند که مردم خودشان بهتر بلدند برای خودشان تصمیم بگیرند و نیازی به خود عمار پنداری آنها که بیشتر پاس گل دادن به دشمن است نیست.
نگاهی به آمار این دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی پیامهای روشنی برای کهنه سیاستمداران دارد،
اگر بخواهیم از تهران شروع کنیم، در دور پیشین انتخابات مجلس، محمد باقر قالیباف رئیس فعلی مجلس رای اول تهران را به خود اختصاص داده بود اما این مدیر اجرایی موفق که در ۴سال گذشته تقریبا اولین مسئولیت سیاسیاش را پشت سر گذاشت نتوانست به مانند قبل خوش بدرخشد و باید او را یکی از شکستخوردههای میدان سیاست بدانیم.
قالیباف که در دوره یازدهم ۱.۲۶۵.۲۸۷ رأی کسب کرده و انتخاب اول تهرانیها شده بود در این دوره با ریزش شدید رأی مواجه شد، به طوریکه طبق اعلام رسمی ستاد انتخابات کشور آرای او به ۴۴۷.۹۰۵ رسیو یعنی یعنی ۸۱۷.۳۸۲ رأی پایین تر از دوره قبلی و این یعنی اگر آقای قالیباف به همین منوال پیش برود درخشش در ریاست جمهوری که سهل است در انتخابات مجلس بعدی هم ممکن است رای نیاورد مگر اینکه از حوزه انتخابیه دیگری وارد کارزار انتخابات شود.
مصطفی آقا میرسلیم، که اظهارنظرهای جنجالیاش در ۴ سال گذشته مدام روی اعصاب مردم بود و یک تنه چه در مجلس و چه در مجمع تشخیص مصلحت نظام جلوی واردات خودرو ایستاده بود در این دوره نهی سنگینی را دریافت کرد، انتخاب دوم تهرانیها در انتخابات پیشین حتی جزو ۴۶ نفرِ اول تهرانیها هم نبود و این یعنی یک فروپاشی در پایگاه مردمیِ مردی که روزگاری داعیهدار ریاست جمهوری بود.
الیاس نادران انتخاب چهارم تهرانیها در انتخابات پیشین نیز در این دوره رای قابل توجهی به دست نیاورد و او هم حتی در لیست ۴۶ نفرهای که ۳۲ نفر از آنها باید به دور دوم انتخابات بروند حضور ندارد و این رأی معنادارِ مردم تهران را وقتی در کنارِ این گزاره که حدود دو سوم نمایندگان مجلس فعلی نتوانستند موفق به کسب رای اعتماد مجدد مردم شوند بگذاریم متوجه خواهیم شد که مردم از ریلگذارانِ کشور یک تغییر اساسی میخواهند.
اینکه شخصیتهای سیاسی برجستهای چون زهرا شیخی مبارکه، حسن نوروزی، علی اصغر عنابستانی، فریدون عباسیدوانی، محمدرضا پورابراهیمی، عبدالرضا مصری، فریدون حسنوند، محسنی بندپی، ولی اسماعیلی، محمدحسین رنجبران، محمد رضا باهنر، محمدباقر نوبخت و علی مطهری به نمیتوانند به مجلس راه پیدا کنند یک پیام بیشتر ندارد و آن هم این است که مردم دیگر نمیخواهند به کسی فرصتِ مجدد دهند و بر اساس شهرت انتخاب کنند؛ ملت ایران از مصلحتاندیشیِ نمایندگانی که به جای اینکه خود را وکیل مردم بدانند خود را ولی مردم میدانند خسته شدهاند و با هیچ چهرهای هم تعارف ندارند.
حال با توجه به اینکه ” یک سیاستمدار برای توصیف شرایط انتخاب نمیشود بلکه برای تغییر شرایط انتخاب میشود! ” و مردم گام اول را برای این تغییر محکم برداشتهاند و بسیاری از وکیلالدولهها و آقایان همیشه مسئول را از گودِ بهارستان بیرون کردهاند، از نمایندگان ملت به خصوص آنهایی که توانستهاند با رای اعتمادِ مجدد به بهارستان راه پیدا کنند انتظار میرود به جای برنامهریزی برای نطقهای آتشین و بازخوانیِ مشکلات کشور به فکر برنامههایی برای درمان دردها باشند و اِلّا همه ما دردها را حفظ هستیم و همه مردم مشکلاتی را که دارند به خوبی میشناسند و میدانند.
دوران نطقهای آتیشن، پوپولیستی و عوام فریبانه سر آمده است و اگر نمایندگان جدید واقف به این مسئله نباشند قطع بدانند که حذفیهای مجلس بعدی آنها خواهند بود.
اینکه به تعبیر خیلیها پاجوشها توانستند شکوهِ چنارِ تنومندِ صحنه سیاست را کنار بزنند نشان میدهد که گام دوم انقلاب واقعا شروع شده است، همینهایی که امروز خودشان را ” چنار ” قلمداد میکنند روزگاری که جوان بودند مورد اعتماد قرار گرفتند اما متأسفانه یادشان رفت که مسئولیت امانتی است که باید آن را به دست نسلهای بعدی هم بسپارند بر همین اساس هنوز علاقهای به کنار رفتن از مهرهچینیهای سیاسی ندارند اما به هر صورت جوشش جوانان گام دومی آغاز شده است باید دید با نسخه آنها آیا چنار پیر و خزانزدهی بهارستان هرس خواهد شد تا با کتار رفتن شاخ و برگهای خشک دوباره رویشِ دیالمهها در مجلس آغاز شود یا نه این مجلس هم با شروع طوفانی نهایتا به روزمرهگی دچار خواهد شد؟
انتهای پیام/